سی و یک

سی و یک

سی و یک

سی و یک

آن واپسین روز

به دستانم ایمان آورده ام 

تو را خواهم کاشت 

تا برویی از دل خاکستری و گرم این زمین 

تا دوباره خویش را 

روز دل بریدن از دنیا 

روز دل بریدن از تو 

از شانه‌های ظریفت 

حلق آویز کنم!

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:53 ب.ظ http://www.poet.blogsky.com

شعر خوبی بود
میتونی به جای شانه های ظرف بگی:گیسوان سیاهت

من یک زنم نمی تونم از گیسوان یک مرد خودم رو دار بزنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد