صندلی های پارک
ساییده از خاطرات زن های تنهایی
قصه های بی آغاز و بی فرجام
در رخوت پوسیده ی ظهرهای تابستان!
نوشته هاتون خیلی دوست دارم خانم عسگری. انگار از زبون من شعر میگین! قشنگ حسشون می کنم.
انگار غیر از ایراد گرفتن کار دیگری نمیتونم انجام بدم . در بیت دوم "زن های تنهایی" و تا حدودی " ظهرهای تابستان" به وزن شعر لطمه زده بخصوص زنهای تنهایی .
نوشته هاتون خیلی دوست دارم خانم عسگری. انگار از زبون من شعر میگین! قشنگ حسشون می کنم.
نوشته هاتون خیلی دوست دارم خانم عسگری. انگار از زبون من شعر میگین! قشنگ حسشون می کنم.
انگار غیر از ایراد گرفتن کار دیگری نمیتونم انجام بدم . در بیت دوم "زن های تنهایی" و تا حدودی " ظهرهای تابستان" به وزن شعر لطمه زده بخصوص زنهای تنهایی .