من از زنانگی خودم خجالت نمیکشم. اما بسیاری شرمنده زن بودنشان و زنانگیشان هستند و برایشان چه بیحیایی بزرگی است وقتی که من نشانههای این زنانگی را بروز میدهم و بی هیچ شرمی به نمایششان میگذارم. من درک نمیکنم که چرا وقتی من و تو و بابای بابایمان و هفت جد و آباد همسایه میدانیم که پریود چیست پس چرا خرید نوار بهداشتی از فروشگاه محل کار که همکار آقای ما فروشنده آن است، عمل قبیحی است؟ اگر قبیح است چرا هر که نوار بهداشتی میخواهد صاف میآید سراغ ما و میگوید فلانی من خجالت میکشم برای من نوار بهداشتی میخری؟ بماند که این همکار فروشنده ما فکر میکند که ماهی 13 بار پریود میشوم. نمیفهمم که سینههای بزرگ داشتن، باسن برآمده و شکم گنده کجایش باعث خجالت است! چرا باید مقنعه بلند بپوشم تا سینههای برجستهام پیدا نباشد. در صورتی که سینههای برجسته یکی از نمودهای زیبایی تن هستند. شکم من گنده است و مانتویم تنگ! خوب که چه؟ من بدنم را دوست دارم و بدنم مایه خجالت من نیست. اگر تو یا دیگری خوشتان نمیآید دلیل این نیست که من باید مانتوی بارداری بپوشم. سینههایم و شکمم و باسنم و رانم و هزار جای دیگرم، چه بزرگ باشند و چه کوچک، اندام من هستند و برایم مهم! تنها دارایی و سرمایه من از بدو ورود به دنیا همین تنم بوده است پس از آن شرم ندارم. نمیفهمم که چرا زنان باردار باید خود را در لایهلایه ملافه و پتو بپیچند که کسی شکمشان را نبیند. این توان یک زن است که میتواند بزاید! من از نگاه ثک.صی تو و دیگران به زن ـ با این که خود زن هستی ـ میهراسم. تو مرا و خودت را و هزارن زن دیگر را اندام جن.ثی میبینی و نه انسان و این مایه شرم من است. من از تو و هزاران مثل تو شرمندهام نه از تن خویش که حتی با هزار عیب و پیچ و خمش باعث سرافرازی من است. من به زن بودن خود مفتخرم!
|