جهانگرد

افق را به بازی مگیر

پیمانه مکن آسمان را

با قدم های کج کج لک لکی ات!

با لبان ترک خورده ی کویری ناپیدا

سرود و ترانه مخوان!

نگاه کن

مثل رویای سحرگاهی:

        بی پیکر، بی سر، بی اندام

برخاسته از گوری تنگ

آواره ی جهان شدی!