چگونه در سینما می خوابیم؟

بیا به سینما برویم 

و در تاریکی سایه ها آرام گیریم. 

با من بیا 

تا میان صندلی های خاک گرفته اش 

بنشینیم 

و ابری از پفک ما را فرا گیرد. 

میان خش خش و زمزمه های آرام اش   

بارانی از شکست های آفتابگردان 

بر ما ببارد. 

با من به سینما بیا 

در کنار هم آرام می نشینیم 

تو با چشمان شیشه ای ات 

به آن پرده نور خیره می شوی 

و من آرام 

سر بر سینه ات می گذارم  

و به آواز قلبی که نمی زند 

گوش می دهم! 

 

بیا با من به سینما  

به دیدن نمایشی که پایانش نیست!