سی و یک

سی و یک

سی و یک

سی و یک

این را می‌دانم که دیگر نمی‌توانم به آن کلاس مسخره برگردم! یاد گرفتن موسیقی در من نیست. نه حالش هست و نه ذوقش. حتی حسرت این همه پولی هم که خرج کردم نمی‌تواند مرا وادار کند که به سمت ساز بروم. نه سنتور و نه هیچ ساز دیگری! از اول هم چندان علاقه‌ای نداشتم. می خواستم ساعت‌های بیکاری شهرستان را پر کنم. اما حالا شده است یک معضلی! دیگر نمی‌روم و دوباره من می‌مانم و این همه ساعت خالی!

دلم هیجان می‌خواهد. اگر بشود که بروم والیبالی بسکتبالی چیزی خیلی عالی است!

نظرات 4 + ارسال نظر
محسن باقرلو دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ب.ظ

بسکتبال خداس
بازی کردم که میگما
حتمن حتمن برید حاج خانوم !

ممنون حاج آقا! اجرکم عندالله بابت راهنمایی تون

هیشـــکی ! سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:51 ق.ظ http://www.hishkii.blogsky.com/

موسیقی خعلی خوبه اما به دپرس شدن ما که کم غم نداریم خیلی کمک میکنه همون والیبال اینا رو بری کلی انرژی میگیری و شاد میشی

تب40درجه سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:19 ب.ظ

مریم جان با توجه به سن وسال
ورزشهای انفرادی رو توصیه میکنم
چون هم با بسکتبال و والیبال آشنام هم با ورزشهای رزمی
مثل تکواندو.
برای تخلیه هیجان درونی خودت ورزشهای انفرادی مناسب هستش.

مرسی از راهنماییت

تیراژه سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:07 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

خب موسیقی نشد یه چیز دیگه ...این همه کلاس..
تو که قرار نیست کم بیاری
کاش مینوشتی چی اذیتت میکنه..چه چیز اون کلاس واست مسخره به نظر اومده

اتودنوازی. موسیقی ناهنجار. موسیقی سنتی
من عاشق راکم عاشق متال عاشق کلاسیک اروپا اشتباه خودم بود که رفتم سنتور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد