سی و یک

سی و یک

سی و یک

سی و یک

نخستین رهاورد کتاب بختیارعلی تقدیم ترجمه آن به یک لیست بلندبالا از کسانی بود که تنها یکیشان را می‏ شناختم، منصور یاقوتی را. آن که با یک مجموعه داستانش کودکی مرا ساخت و آرزویم بود که همیشه مثل او باشم. مثل قهرمان داستان‏هایش.
منصور یاقوتی جلوه‏ی دیگری از صمد بهرنگی بود، معلمی در روستاهای دورافتاده و برف‏ گیر کرد، ترک و... . مانند علی ‏اشرف درویشیان، یک آرمان‏ خواه ایدئولوژیست، چیزی که سال‏ های سال خود نیز بوده‏ ام.
هنوز به جادوی آخرین انار دنیا نرسیده‏ ام اما همین که نام یاقوتی را در ابتدای آن دیدم کتاب به ناگهان دلم را برد و یک آن دلم برای آن داستان‏ های کوتاه به رنگ صمد و یاقوتی تنگ شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد