سی و یک

سی و یک

سی و یک

سی و یک

نام من

نامم بر لبانش می ماسید

چون لقمه ای روغنین: چرب،

اما نه نرم!

نامم از لبانش فرو می ریخت

چونان که دانه های شن

از غربال بریزند!

نامم بر لبانش ترک می خورد

بسان ترک خورده شیشه‌ای از مشت آهنین سنگ ها!

نامم از لبان به هم دوخته اش می شکافت

چون پارگی آب با حمله ناگهان یک قایق!

نام بر لبانش گم شد

مثل هزاران نام از آن دیگران

هیچ، نابوده، ناپیدا!

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن محمدپور پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:05 ب.ظ http://bluepenn.blogsky.com

اینجا میام و میخونم و لذت می برم جددن
حرفی نرنم بهتره..از کیفش کم میشه دختر...

واقعا ممنونم محسن جون
دارم نامه رو می نویسم تو چی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد