سی و یک

سی و یک

سی و یک

سی و یک

دلبخواه 2

چقدر روزهایم سنگین است. تنها می خواهم که جایی به دور از هر نفسی به دور از جنبشی یک لحظه بنشینم. مشت مشت برف سرد را بر کله داغ تبدارم مهمان کنم و بغضم را که از اعماق دلم خاک خورده است بشکنم. های های گریه ام دشت را بردارد و مرا از جا بکند و این کابوس همیشگی پاره شود.

می خواهم دست کنم در میان لباس هایم و خنجری درآورم تیز و برنده تا روزمرگی را بدرم. هیچ جایی سراغ داری که خاطراتم را بسته بندی در صندوقی مهر و موم معاوضه کنم؟ هر یک روز یاد و خاطره با یک روز شادی، آرامش!

می خواهم کسی را پیدا کنم و تمامی فریادهایم را که سال ها در من انباشته اند بر او ببارم

به شدت می خواهم که...

نظرات 2 + ارسال نظر
ایرن پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ق.ظ

خیلی حس بدیه که نتونی برای اطرافیانت مخصوصن مادرت، خواهرت و برادرت کاری کنی!کاری کنی که لبخنداشون واقعی باشه و از ته دل!خوشحال باشند و در آرامش.ای کاش می تونستم یه تخته پاک کن بردارم و تموم سیاهی ها و افکار آزار دهنده رو از ذهنتون پاک کنم!یکی از مهم ترین چیزایی که تو زندگی عذابم میده اینه که برای شما سه تا هیچ کاری نمی تونم بکنم و این خیلی عذاب آوره.
فقط می تونم آرزو کنم که هر چه زودتر به یه آرامش درونی برسی و راحت تر باشی.ای کاش عاشق می شدی.حضور یه مرد عاشق که تو هم دوستش داشته باشی خیلی از خاکستری ها رو رنگی می کنه!

عزیزم هیچ نگران نباش اتفاقا یکی از دغدغه های من دل نازک توست که خیلی حساس و بزرگه!
شاید وقتی می نوشتم زیادی اغراق کردم به هرحال برای کسی مثل من که یک عمر با رمانتیک ها سروکار داشته خیلی سخته که بخواد احساسش رو تعدیل شده بیان کنه
روی ماهت رو می بوسم و می خوام که نگران نباشی
در مورد آقایون که مطمئنم نمی شه هر کی رو دیدم نتونستم حتی ازش خوشم بیاد! این نتیجه آرمان خواهیه! هرچند عشق و عاشقی هم در مسیر روزمرگی می میره! خیلی بهش فکر نمی کنم.

عباس پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:19 ب.ظ

سلام...جالبه این خانوم بالایی همیشه قبل از من اینجاست و جالب تر اینکه روز قبلش هم راجع به شما حرف زدیم...قلمتان بسیار شیواست که البته دیروز دلیلش را متوجه شدم.
حستان را به زیباترین شکل ممکن بیان کردید کوتاه مختصر و مفید . تصویر سازی ها فوق العاده بود و گیرا اما راجع به محتوا می دانید گفتن ۳ جمله در بین تمامی انسانها در همه ی فرهنگها سخت ترین جمله هاست :
۱.متاسفم من اشتباه کردم.
۲.به من کمک کنید.
۳.دوستت دارم.
و به نظر من این متن کوتاه هر سه جمله بالا را در خود مستتر داشت ...یا حق

از این که می خوانید و نظر می دهید ممنون عباس جان،
زمانی که می نویسم به محتوا نظر ندارم و تنها آهنگ کلمات مرا می کشانند شاید چیزی که می گویید درست باشد اما در آن لحظه به هیچ یک از سه تا فکر نمی کردم به هر حال حتما اشتباه کرده ام، حتما از دیگران کمک خواسته ام و حتما دوست داشته ام(نه به معنای عاشقی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد